دیشب بعد از گپ و گفت گروهی‌، دلم باز شد،از دغدغه‌ی خودم رها شدم و انگار فکرهای تلخ مریم که توی چشماش ریخته بود به دلم نشست. امروز از پیگیری م حس معذب بودن گرفتم. دیروز از گفتگوی با کوچ حس خوبی گرفتم. امروز از همراهی بیشترم با هانی حس خوبی گرفتم.حس سبکی. امشب از قران خواندن کنار تختش تا خواب رفتنش پر بودن از شعف و دعا. یک دغدغه‌ی ریز بی مرز بودن جای دیگر را هم کمی پیدا کردم که آزار دهنده‌ست‌. این‌ها را به تو سپردم و فردا و روزهای دیگر را‌ و فکر ها و حس‌های گرفتم ,خوبی گرفتم منبع

مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

ajYG82nGs7
اموزش کسب درامد از بیت کویین گروه ریاضی متوسطه (دوره دوم) آران وبیدگل خرید اینترنتی فروشگاه کورش ایران پیکس کلینیک تخصصی کاشت مو طب هیر تخفیف پورتال و سایت تفریحی خبری ایرانیان دانلود فایل طیاره