از بهمن منتظر آمدن بهار بودم،با ذوق،کابینت‌ها را مرتب کردم،لیست کارهایم را نوشتم،تمیز‌کاری‌ها، ‌ها، خوراکی‌ها،انی ها،هدیه‌هایی که خیلی زود برای بچه‌ها تدارک دیده بودم. شوق رسیدن بهار توی خانه موج می‌زد،اسفند هم.هر روز با پسرک گردش،پیاده روی ها دوباره شروع شد و . حالا ۱۵ روز می‌گذره و توی این ۱۵ روز من فقط چند روز خوش‌حال بودم.بقیه‌ش پر بودم از اندوه.حسرت،پر از غم و خشم بودم. کارهایی که دوست داشتم انجام ندادم، نه پیاده روی طولانی توی روزهای ابری،نه بهار منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

بیوکنزی و سابلیمینال فروشگاه تخت خواب در اصفهان Rollercoin دانلود کلیپ جدید لیمو دانلود بانک لینک های دانلود فیلم ، دانلود سریال و دانلود آهنگ میباشد. سیگنال يادداشت ها يك فراموش شده مرجع آموزش برنامه نویسی